غم عشق1
"بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم"
جز نام خداوند نیاید بر زبانم
جز عشق خداوند نیامد بر روانم
خداوند تعالی است اگر درکش کنیم
خداوند ثبوتی است اگر فهمش کنیم
میشویم خوشبخت اگر با وی شویم
میشویم رسوا اگر جز او شویم
بنگر طبیعت را وبین رببم چه کرده؟
زین خاک تاهفت آسمان طراحی کرده
گر کنم هرعملی بانامش آغاز
میکند هر کار را بر خیرم آغاز
نه همانم که توانم کنمت وصف خدایا
نتوانی که کنی درک مرا بار خدایا
خداوندا دلم یاد تو کرده
ببین خاطر تو با من چه کرده
بر سر اشعارم هست نامت خدایا
بر سر لبهایم است ذکرت خدایا
به پایان میرسد این دفتر اما
خداوندی است بالای سرما
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یا حسین
یا حسین ویاحسین ویاحسین
روز عاشوراست روزت ای حسین
روز جنگ و روز خون وروزسخت
ای حسین امروزنداری جنگ سخت؟
این را بپرسید و بخندید شمر گفت
ای حسین باید بدانی که نخست
نیستی بر من رقیب ای خواروسست
اشر من طفل کوچک باز گفت
آن علی اصغر رحم کن رو حسین
رو بزرگش کن پیل تن کن حسین
میکند یاری تورا در هر کار
میکنی پندی ورا در هر چاه
امام دادش جوابش را به خنده
من نورعشقم واوست یابنده
وقت نماز مردان همه بر صف شدند
خوی الله گرفتندوفراموشکار شدند
فراموشکار آنچه بر همه آمد پدید
فراموش کار آنچه بر همه شد ناپدید
ناگهان کز دور تیری را بدید
کز کمانش آن و را از بر کشید
آمد و خورد بر گلوی مهر ورز
بر صلاحم بود گفتا مهرورز
شادگشت زین این همه خون در بدن
یا حسین گفت و بغلتیدش بدن
تیر دوم تیر سوم تیر بعدی
شد همه آلاله ها در دین سعدی
حسین تشنه لب است و ناگهان عباس دید
نبود چشمان و دستانش باز بود مثل بید
یا حسین گفت و بیفتاد بر زمین
آن مکان شرمنده شد از این زمین
گفتا حسین شرمنده ام از روی تو
خواه ناخواه سفیرم راه تو
این را بگفت و بست چشمان قشنگش
ربنا آباد کرد زین این بهشتش
حسین آهی کشید وگفت از دل
خداوندا به عباس راضیم من از ته دل
میروم تا من هم باشم شهیدت
میروم تا در حسن باشم سفیرت
ظهر عاشورا شد و آتش گرفتند خیمه ها
آسمان رنگش گرفت شد سرخ مثل کربلا
شد شهیدالله فرزندان علی
شد ولی الکربلایم یا علی
چه کسی درس شهادت داد برمن یا علی؟
چه کسی را گویمش شو یاور من یا علی؟
"این حسین کیست که دلها همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که مردم همه پروانه اوست"
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
برگ پاییزی
برگ زردم در میان این درخت
من چه سردم در خیال این درخت
در خیال این درخت بی چاره ام
گر تو خوبی ده مرا یک چاره ام
این درخت سرشار از گلدسته است
این درخت با من درون غصه است
میدهد این غصه هایش ثمره
افتادم زخاک من از درون بدنه
میشوم زین کارهایش غصه دار
میزند بر زردیم وی حرفهایی طعنه دار
من خدایی دارم آن بالا بالای سرم
من پیامی دارم از بالا بالای دلم
هر مکان و هر زمان کامل که نیست
هر گلی هر غنچه ای زیبا که نیست
در آخر من شدم از تر چه خشک
خش خشم شد در میان پای مشت
رنگم از سبزی به خاکستر رسید
کارم از سختی به آسانی رسید
نکن خودتراسرزنش ای برگ سست
هر کاری کرده ای از تو نه اوست
کاش میکردی که کارهای حسنه
تا نمیکردی به پای مشت بسنه
این تلافی نیست این خودکرده است
چون که هیچ خود کرده ای تدبیر نیست
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
:: بازدید از این مطلب : 391
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عضو شوید
عضویت سریع
آمار
وب سایت:
آمار مطالب
آمار بازدید
